توضیحات
ترجمه فارسی الغارات
حقایق تشیع و مصائب حضرت علی علیهالسلام
تألیف: ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال ثقفی کوفی
الغارات نوشته ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن سعيد بن هلال ثقفى كوفى (م283) است. چون هدف مؤلف در اين تأليف آن بوده كه غارتهایى را كه بعد از جنگ نهروان به قلمرو اميرالمؤمنين على عليهالسلام و سرزمينهاى تحت تصرف او از طرف معاويه شده ياد كند آن را الغارات ناميده است. اين نوع تأليف در آن زمان ميان مورخان متداول بوده و ابومخنف، هشام كلبى، مدائنى و نصر بن مزاحم در اين موضوع تأليف داشتهاند. با اين حال به دليل آگاهىهاى فراوان مؤلف، مطالب ارزشمندى خارج از عنوان اصلى غارات بر اين كتاب افزوده شده است. چنانكه مؤلف مختصرى از زندگانى اميرالمؤمنين على عليهالسلام و روش ادارى – مالى، سياسى، اخلاقى و خطبههاى آن حضرت، كارگزارانى چون قيس بن سعد، محمد بن ابىبكر، مالك اشتر، رويدادهاى آنان در مصر را گزارش كرده است. اين كتاب از قديم مورد استفاده عالمان و مورخان شيعه و سنى بوده است. علامه مجلسى مطالب اين كتاب را در بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهمالسلام آورده و ابن أبى الحديد بسيارى از گزارشهاى اين كتاب را در شرح نهجالبلاغه خود آورده است.
كتاب حاضر از نظر تألیف و نگارش و عناوين و اسلوب بسيار خوب تنظيم شده و از نظر محتوا هم بسيار متقن مىباشد. در اين كتاب از ائمه شيعه و راويان اماميه بسيار كم استفاده شده اما از راويان مشهور اهل سنت مانند رجال صحاح سته و مسانيد معروف نقل مىشود. اﻣﯿﺮاﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ اﺑﯽ ﻃﺎﻟﺐ (ع) از ﺑﯿﺴﺖ و ﭘﻨﺠﻢ ﻣﺎه ذي اﻟﺤﺠﻪ ﺳﺎل 35 ﻫﺠﺮي ﺗﺎ ﺑﯿﺴﺖ و ﯾﮑﻢ ﻣﺎه رﻣﻀﺎن ﺳﺎل 40 ﮐﻪ در اﺛﺮ ﺿﺮﺑﺖ ﯾﮑﯽ از ﺧﻮارج ﺑﻪ رﻓﯿﻖ اﻋﻼ ﭘﯿﻮﺳﺖ، ﻋﻬﺪه دار اﻣﺮ ﺧﻼﻓﺖ ﻇﺎﻫﺮي ﺑﻮد و ﺳﺮاﺳﺮ اﯾﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎي ﻣﻌـﺪود ﻫﻤﻪ در ﺟـﺪال و آوﯾﺰ ﺑﺎ ﮔﺮوﻫﯽ ﮐﻪ آﻧﺎن را ﻧﺎﮐﺚ و ﻣﺎرق و ﻗﺎﺳﻂ ﺧﻮاﻧـﺪه اﺳﺖ ﺳﭙﺮي ﺷﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﯾﮏ روز ﻓﺮاﻏﺖ ﻧﯿﺎﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ اﺻﻼﺣﯽ ﺧﻮﯾﺶ را ﮐﻪ ﻫﻤﺎن اﺳﺘﻘﺮار ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻗﺴﻂ و ﻋﺪل اﺳﻼﻣﯽ ﺑﻮد در ﺳﺮاﺳﺮ ﺑﻼد ﻗﻠﻤﺮو ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻪ اﺟﺮا در آورد. در روزﻫﺎي اول ﺧﻼﻓﺖ او ﻃﻠﺤﻪ ﺑﻦ ﻋﺒﯿﺪ الله و زﺑﯿﺮ ﺑﻦ اﻟﻌﻮّام ﺑﺎ آﻧﮑﻪ دﺳﺖ ﺑﯿﻌﺖ ﺑﻪ او داده ﺑﻮدﻧﺪ از ﻣﺪﯾﻨﻪ رﻫﺴـﭙﺎر ﻣﮑﻪ ﺷﺪﻧﺪ [1] و ﺑﺎ ﻋﺎﯾﺸﻪ ﮐﻪ از ﺳﺎﻟﻬﺎي دور ﺑـﺪﺧﻮاه ﻋﻠﯽ ﺑﻮد ﻫﻤـﺪﺳﺖ ﺷﺪﻧﺪ و ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺨﻮاﻫﯽ ﻋﺜﻤﺎن ﺑﺮ ﺿﺪ ﻋﻠﯽ ﻗﯿﺎم ﮐﺮدﻧﺪ و ﺑﺎ ﺳﻪ ﻫﺰار ﺗﻦ از ﯾﺎران ﺧﻮﯾﺶ ﻋﺎزم ﺑﺼﺮه ﮔﺸﺘﻨﺪ. در اﯾﻦ روزﻫﺎ ﻋﺜﻤﺎن ﺑﻦ ﺣﻨﯿﻒ از ﺳﻮي ﻋﻠﯽ (ع) در ﺑﺼـﺮه اﻣﺎرت داﺷﺖ. دو ﺗﻦ را ﻓﺮﺳـﺘﺎد ﺗﺎ ﺑﭙﺮﺳـﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺎر آﻣـﺪه اﻧـﺪ. ﻋﺎﯾﺸﻪ و ﻃﻠﺤﻪ و زﺑﯿﺮ و ﻫﺮ ﯾﮏ ﭘﺎﺳﺨﻬﺎﯾﯽ دادﻧﺪ از ﺟﻤﻠﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ آﻣﺪهاند ﺗﺎ اﻧﺘﻘﺎم ﺧﻮن ﻋﺜﻤﺎن ﺑﺴﺘﺎﻧﻨﺪ .[2] ﭼﻮن آن دو ﻗﺎﺻﺪ ﺑﯿﺎﻣﺪﻧﺪ و ﻣﺎﺟﺮا ﺑﮕﻔﺘﻨﺪ ﻋﺜﻤﺎن ﺑﻦ ﺣﻨﯿﻒ در اﻧﺪﯾﺸﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ اﮐﻨﻮن ﭼﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.