توضیحات
بیمار خاموش
The silent patient, 2019
Michaelides , Alex, 1977
یادداشت آلیسیا برنسن
14 جولای
نمیدانم چرا در حال نوشتن این مطالب هستم.
آن اصلا حقیقت ندارد، شایدم میدانم ولی نمیخواهم خودم آن را بپذیرم. حتی نمیدانم آن چیزی را که دارم مینویسم را چه بنامم. احساس میکنم که یک کمی خودنمایی باشد که آن را یک دفتر خاطرات بنامم ولی درحقیقت شبیه هر چیزی که میخواهم بگویم نیست. آنافرانک نوشتههایی را پیش خودش نگه داشته که اصلاً شبیه نوشتههای من نیست. آنا آن را بیشتر یک مجله علمی مینامد که یهجورایی به نظر بیشتر آکادمیک به نظر میرسد. اگر بخواهم هر روز در مورد آن بنویسم آنهم, اگر بخواهد یک اصل شود، هرگز.
شاید هیچ اسمی برایش نگذارم. یک داستان بدون اسم که هر از گاهی در مورد آن مینویسم البته که اینجوری بیشتر دوست دارم و باعث میشود که دیگر نخواهید کل مطلب را ببینید و اینکه چقدر برایتان مهم باشد. پس شما فقط به لغات که کوچکترین بخش آن را تشکیل میدهد تمرکز میکنید، درست مثل یک تکه از کوه یخ. من هیچ موقع با لغات راحت نبودهام و همیشه خودم را با تصاویر بیان میکنم و با اشکال فکر میکنم. پس اگر به خاطر گابریل نبود هیچ موقع شروع به نوشتن نمیکردم. اخیراً احساس افسردگی عمیق در مورد بعضی چیزها میکنم. فکر کردم توانستهام چیزهایی را مخفی نگه دارم. او از من پرسید نقاشی چطور پیش میرود و من گفتم خیلی بد و او درحالیکه آشپزی میکرد پشت میز آشپزخانه نشست و یک نوشیدنی به من داد. من خیلی دوست دارم گابریل را وقتی که بیشتر اطراف آشپزخانه پرسه میزند نگاهش کنم- گابریل بر عکس من غذاهای بسیار عالی و مرتب میپزد. درحالیکه من فقط یک چیزایی درهم و برهم درست میکنم.
گابریل گفت:”با من حرف بزن” من هم میگم چیزی برای گفتن نیست, من گهگاهی یه چیزایی در مغزم گیر میکند و الان احساس میکنم که حسابی گیج شدهام.
“چرا سعی نمیکنی یه سری مطلب این پایین بنویسی؟ یا یه جورایی گفتههایت را ضبط کنی؟ ممکنه اون کمکت کنه؟“
“بله فکر میکنم اینطوری بهتر باشه پس سعیم را میکنم.”
“لطفاً فقط حرف نزن عمل کن.”
گفتم” باشه درعمل نشون میدم“
او مرتب به من غُر میزند ولی من کاری در مورد آن نمیکنم پس چند روز بعد من را با این کتابچه چرمی شکل و صفحات سفید ضخیم دارد معرفی میکند. من اولین صفحه را دست میکشم و نرمی صفحه را لمس میکنم بعد تراشم را تیز میکنم و شروع میکنم.
البته حق با گابریل بوده الان خیلی احساس بهتری دارم. یک جور راه دررو و یک فضایی که بتوانم خودم را بیان کنم پیدا کردهام. فکر میکنم یک ذره شبیه درمانگری باشد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.